دسته بندي : <-PostCategory->

از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگى”
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی
عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه
همه ات را آتش میزند . . . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هيچ بادی نمی
وزد..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشک من جاری شد...
جای تو خالی بود
جـــــــــای تـــــــــو ...
عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید
شعر دلتنگی من سخت گریست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بیقرار تو ام و در دل تنگم گله هاست ،
آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نيست
در گيتی و افلاك به جز تو قمرم نيست
با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم
بی لذت ديدار تو شب را سحرم نيست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو که رفتی دلم برایت تنگ شد
حال که آمده ای در دلم جا نمیشوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل است دیگر
یا شور میزند
یا تنگ میشود
یا میشکند
آخر هم مهر سنگ بودن
...میخورد روی پیشانیاش
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اشکهایم که سرازیر میشوند......
دیری نمی پایدکه قندیل می بندد...
عجیب سرد است هوای نبودنت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دیگـر فرصتی بـرای پیامک دادن نیست
دست واژه ها را می گیرم
و به دیدنت می آیـــم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمیگنجد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز...
انگار کسی آمد...
و هوای دلتنگی ات را ...
هی در آسمان اتاقم پاشید ...
و تو نبودی......
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دقایقی در زندگی هستندکه دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی. «گابریل گارسیا»
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم برايت تنگ شده !
مي خواهم آنقدر اشک بريزم
تا غبار فاصله از قلبم تميـــز شود .
ولي مي ترسم ...
" تهران" ، " ونيــــز" شود !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ...
اشک ....
فاصله ....
بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است "تـــو"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگم اما
تو را طلب نمیکنم...نه اینکه بی نیازم ... صبورم.. "
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی ... دلتنگی ...
همانند سربازي که تازه از جنگ بازگشته
محتاج نوازش دست هايت هستم
باور کن که دلتنگي ... دلتنگي ...
دلتنگي مرگ تدريجي ست !!!
نظرات شما عزیزان: